واقعگرایی، کلید هدفگذاری موفق: فراتر از رؤیاپردازی و ناامیدی

دکتر مرتضی گوهریپور
انتخاب اهداف روشن و قابل دستیابی، یکی از مهمترین گامها برای ساختن آیندهای مطلوب است. اما گاهی در این مسیر، با دو قطب افراطی روبرو میشویم: مثبتاندیشی صرف و بدون عمل، و منفینگری که انگیزه را از بین میبرد. این دو رویکرد، هر دو میتوانند ما را از رسیدن به اهداف واقعیمان بازدارند. در این مطلب، به بررسی آسیبهای این دو طرز فکر و اهمیت «واقعگرایی» در هدفگذاری موفق برای دانشآموزان و والدین خواهیم پرداخت.
بخش اول: دامهای مثبتاندیشی خیالبافانه
بسیاری از ما شنیدهایم که «فکر مثبت» کلید موفقیت است. اما این مفهوم گاهی به اشتباه تفسیر میشود. مثبتاندیشی خیالبافانه، نوعی نگرش است که در آن تنها بر جنبههای مثبت و رؤیاییِ رسیدن به هدف تمرکز میشود، بدون توجه به چالشها، تلاشهای لازم و واقعیتهای موجود. این افراد با مشکل خیالبافی در هدفگذاری و فقدان اقدام عملی، نتیجهای جز سرخوردگی رقم نمیزنند:
- مشکل در هدفگذاری: اگر از افرادی هستیم که تنها به «فکر مثبت» بسنده میکنند، ممکن است اهدافی را برای خود تعیین کنیم که کاملاً غیرواقعی و دستنیافتنی هستند. در اینصورت بدون در نظر گرفتن تواناییها، منابع و موانع احتمالی، خود را در دنیای رؤیا غرق میکنیم که منجر به ناامیدی شدید در مواجهه با واقعیت میشود.
- فقدان اقدام عملی: مهمترین آسیب این نوع مثبتاندیشی، کمرنگ شدن انگیزه برای انجام کارهای لازم است. با جنین ذهنیتی تصور میکنیم که صرفِ «فکر کردن» به موفقیت و صرف داشتن یک هدف، کافی است و نیازی به تلاش، پشتکار و یادگیری مهارتهای جدید نیست. این رویکرد، به جای پیشرفت، منجر به سکون و اتلاف وقت میشود.
- نتیجه: در نهایت، با شکافی عمیق بین آرزوها و واقعیت روبرو میشویم و احساس ناکامی و سرخوردگی میکنیم.
بخش دوم: سایۀ شوم منفینگری و کاهش انگیزه
در سوی دیگر، منفینگری قرار دارد. این رویکرد، غالباً با تردید، ترس از شکست و ناتوانی در دیدن راههای پیش رو همراه است. این افراد نیز با مشکل احساس درماندگی در هدفگذاری و بیانگیزگی با نتیجهای جز رکود و ناامیدی مواجه نخواهند شد:
- هدفگذاری فلجکننده: با منفینگری، اغلب تواناییهای خود را دستکم میگیریم و بر موانع تمرکز میکنیم. قبل از شروع هر کاری، غلبۀ بر موانع را غیرممکن و خود را شکستخورده تصور میکنیم. این باور، مانع از تعیین اهداف جسورانه و در عین حال واقعبینانه میشود. در چنین شرایطی یا اهدافی بسیار کوچک و بیاهمیتی برای خود تعیین میکنیم، یا اصلاً هدفی را مشخص نمیکنیم.
- کاهش شدید انگیزه: مهمترین تأثیر منفینگری، از بین بردن انگیزه برای اقدام است. وقتی باور داریم که تلاش ما بیفایده است یا حتماً شکست خواهد خورد، دیگر دلیلی برای شروع کردن نمیبینیم. این چرخۀ معیوب، منجر به اتلاف فرصتها و عدم دستیابی به پتانسیل کامل ما میشود.
- نتیجه: زندگی ما در یک وضعیت رکود و عدم پیشرفت باقی میماند و احساس درماندگی و ناامیدی بر ما غلبه میکند.
بخش سوم: واقعگرایی، چراغ راه هدفگذاری
پس راه حل چیست؟ کلید موفقیت در هدفگذاری، «واقعگرایی» است. واقعگرایی به معنای دیدن حقیقت، چه تلخ و چه شیرین، و عمل بر اساس آن است. این افراد با پروش ویژگیهای زیر، از مشکلات مثبتاندیشی خیالبافانه و منفینگری خود را دور میکنند:
- هدفگذاری متعادل: واقعگرایی به شما کمک میکند تا اهدافی را تعیین کنید که هم بلندپروازانه باشند و هم قابل دستیابی. این یعنی:
- شناخت تواناییها و محدودیتها: باید بدانیم که چه تواناییهایی داریم و واقعا در چه کارهایی توانمند هستیم. همچنین باید بدانیم که برای دستیابی به هدفی که دنبال میکنیم چه چالشهایی پیش رو داریم.
- شناخت علایق پایدار: اگر به هدفی که انتخاب کردهایم، تعلقخاطر و علاقۀ پایدار نداشته باشیم، هرچند میتوان به اتکای تواناییها در آن مراتبی از پیشرفت را حاصل کرد، اما اول اینکه به فقدان علاقۀ لازم و کافی، انگیزهۀ لازم برای تلاش نداریم و در نتیجه میزان پیشرفت مان محدود است و نکتۀ دوم و مهمتر اینکه به دلیل فقدان علاقه و عدم تعلق خاطر به کاری که انجام میدهیم، حالمان خوب نیست و همواره از نظر روانی بههم ریختهایم.
- شناخت ارزشهای مهم: هدف باید در راستای ارزشهایی باشد که در زندگی برای ما مهم هستند. ارزشهایی که برای ما در بالاترین درجۀ اهمیت قرار دارند و وقتی که آنها را در زندگیمان دنبال و محقق میکنیم، عمیقا احساس ارزشمندی میکنیم.
- تحقیق و جمعآوری اطلاعات: قبل از تعیین هدف، اطلاعات لازم را دربارۀ آن و امکانات و محدودیتهایی وجود دارد، تحقیق کنیم.
- پیشبینی موانع: مشکلات و موانع بر سر راه تحقق هدف را باید شناسایی کنیم و برای آنها برنامهریزی کنیم.
- انگیزه پایدار: واقعگرایی، انگیزه را از جنس «باورهای غیرمنطقی» به «انگیزۀ مبتنی بر عمل» تبدیل میکند. وقتی بر اساس واقعیت برنامهریزی کردهایم، هر قدم کوچکی که برمیداریم، احساس پیشرفت و موفقیت را در ما تقویت میکند، حتی اگر با موانع و دشواریهایی روبرو شویم. این موفقیتهای کوچک، سوخت لازم را برای ادامۀ مسیرمان فراهم میکنند.
- انعطافپذیری: افراد واقعگرا میدانند که گاهی لازم است مسیر را تغییر دهند یا اهداف خود را تعدیل کنند. اگر چنین باشیم، خود را به خاطر شکستهای موقت سرزنش نمیکنیم، بلکه از آنها درس میگیریم و با انرژی بیشتر به راه خود ادامه میدهیم.
- مزایای کلی واقعگرایی در زندگی:
- کاهش استرس و اضطراب ناشی از انتظارات غیرمنطقی.
- افزایش اعتماد به نفس با دستیابی به اهداف کوچک و قابل اندازهگیری.
- توسعه مهارت حل مسئله و مواجهه با چالشها.
- ساختن روابط سالمتر بر اساس صداقت و شفافیت.
- رسیدن به رضایت پایدار و عمیقتر در زندگی.
نتیجهگیری: در مسیر هدفگذاری، اجازه ندهیم که مثبتاندیشی صرف ما را از واقعیت دور کند و یا منفینگری، ما را از حرکت باز دارد. واقعگرایی، تلفیقی هوشمندانه از امید، تلاش و پذیرش حقیقت است. با تکیه بر واقعگرایی، میتوانیم اهدافی را برای خود تعیین کنیم که نه تنها الهامبخش هستند، بلکه با برنامهریزی صحیح و تلاش مستمر، قابل دستیابی نیز میباشند. بنابراین، با نگاهی واقعبینانه به آینده، گامهایی محکم و مؤثر به سوی اهدافمان برداریم.
برای شناسایی اینکه «مثبتاندیش خیالبافانه» دارید یا «منفینگری ناامیدکننده» یا اینکه «واقعگرا» هستید، به واحد مشاور و رواشناسی مدرسه مراجعه کنید تا با آزمون و مصاحبۀ بالینی، در این زمینه از وضعیت خودتان شناخت حاصل کنید.
مطالب زیر را حتما بخوانید:
قوانین ارسال دیدگاه در سایت
- چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
- چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
- چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
- چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
- چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.


نظرات کاربران